موسسه حقوقی بین المللی دادگران حق و عدالت

تعیین مرز کشورها چطور انجام می‌شود؟

تعیین مرز کشورها چطور انجام می‌شود؟

یکی از صبح‌های ماه دسامبر در سال 1915، در حالی که هنوز 18 ماه از جنگ جهانی اول نگذشته بود، یک دیپلمات جوان وارد دفتر نخست وزیر انگلیس شد. نقشه و برنامه جسورانه‌اش را روی میز نخست وزیر گذاشت، نقشه‌ای که مرزهای خاورمیانه امروزی را تعیین می‌کرد؛ مرزهای که در دنیای واقعی وجود خارجی نداشتند.

انگلیسی‌ها جنوب خاورمیانه را برداشتند و شمال آن هم به فرانسوی‌ها رسید، و داستان این منطقه و تغییر سرنوشت میلیون‌ها آدم شروع شد. ظاهراً همه چیز زیر سر همین دیپلمات جوان، سر مارک سایکس است.

این ماجرا نه تنها برای خاورمیانه، بلکه برای آفریقا، آمریکای لاتین و بسیاری از مناطق دنیا هم اتفاق افتاد. انسان‌هایی از سرزمین‌های دیگر، آمدند و برای مردمان سرزمین‌های دیگر مرز تعیین کردند.

اگر این مرزهای ساختگی نبود، شاید این همه تفاوت و تبعیض و درگیری هم به وجود نمی‌آمد؛ و میلیون‌ها انسان به ناچار مهاجرت به مکانی دیگر را انتخاب نمی‌کردند.

شاید در این حالت، انسان‌ها هر جایی از این کره خاکی را صرفاً بر اساس علاقه خود برای زندگی کردن انتخاب می‌کردند. یکی برای زندگی و مهاجرت به کانادا از اقیانوس اطلس می‌گذشت، و شخصی که زندگی در کشورهای اسکاندیناوی را دوست داشت برای مثال خودش را به کشور دانمارک می‌رساند.

دیگری جزیره اکیناوا ژاپن را انتخاب می‌کرد و دیگری شاید کوه‌های آلپ را تریجح می‌داد. اما مرزهای ساخته دست بشر و نه ساخته طبیعت از کی و چطور به شکل امروزی درآمدند؟ آیا واقعاً انسان‌ها به مرزهای جغرافیایی نیاز دارند؟

 

 

مرزها چطور ما انسان‌ها را از هم جدا کردند

10 هزار سال پیش، تنها مرزهایی که انسان‌ها را از هم جدا می‌کرد مرزهای طبیعی مثل کوه‌ها، جنگل‌ها و مرزهای آبی بود که یک سرزمین را از سرزمین دیگر جدا می‌کرد. در آن زمان انسان‌ها شکارچی بودند، و این یعنی تمام غذای خود را از راه شکار و گیاهانی که به شکل خودرو در اطرافشان قرار داشت تأمین می‌کردند.

منابع زیاد بود و تعداد انسان‌ها کم، پس نیازی به جنگ و دعوا برای بدست آوردن سهم بیشتری از غذا هم وجود نداشت. البته که انسان‌ها با هم دعوایشان می‌شد، اما دعوا سر منابع نبود؛ ماهیت دعوای بین انسان‌ها در آن زمان، دلایل دیگر مثل نیاز به نشان دادن تسلط به دیگران داشت.

از زمانی که موضوع کشاورزی و یکجانشینی، افزایش تعداد انسان‌ها و در نتیجه آن تمدن به وجود آمد، رفتارهایی شبیه به بعضی از حیوانات در انسان‌ها هم سر و کله‌شان پیدا شد.

درست همانطور که یک دسته گرگ از قلمرو خود دفاع می‌کنند تا غذای کافی برای همه اعضای داشته باشند، انسان‌ها هم برای سرزمین می‌جنگند تا منابع آن سرزمین را برای خودشان نگه دارند.

اما اشتیاق انسان برای به وجود آوردن مرزها فراتر از غریزه حیوانی است. ما انسان‌ها مرزها را فقط برای این تعیین نمی‌کنیم که بقا و رفاه گروه اجتماعی خودمان را تضمین کرده باشیم.

برای ما، مرزها جنبه روانشناختی هم دارد؛ شناساندن خودمان به دیگران، احساس متعلق بودن به یک گروه خاص و جدا بودن از گروه دیگر، دسته بندی دیگران به آشنا و غریبه و به عبارت دیگر داشتن یک هویت جمعی. البته صدها هویت جمعی مثل هویت دینی، قبیله‌ای، زبانی، طبقاتی، جنسیتی و غیره وجود دارد که معمولاً با هم پیوند می‌خورند و همپوشانی دارند.

در دوران باستان، عبور از کوه و دریا موانع بسیار سختی بود و بنابراین کاملاً طبیعی است که گروه‌هایی که دو طرف این مرزهای طبیعی زندگی می‌کردند، زبان و فرهنگ خودشان را داشته باشند.

با عبور از دوران باستان و رسیدن به دوران مدرن، این مرزهای طبیعی به عنوان مرزهای سیاسی، قانونی و اقتصادی که ملت‌ها را تعریف می‌کند، پذیرفته شد.

مرزهای آفریقا

برخلاف مرزهای طبیعی اروپا، مرزهای بسیاری از کشورهای دنیا از جمله آفریقا ساخته دست بشر است. آفریقا در قرن نوزدهم تحت سلطه استعمار اروپا بود و در جریان کنفرانس آفریقای غربی در برلین، در سالهای 1884 تا 1885 بین ملت‌های اروپا تقسیم شد. 10 هزار ایالت نسبتاً مستقل که قبل از استعمار وجود داشتند، در 40 کشور ادغام شدند.

با این مرزهای منظم مشخص شد که منابع طبیعی مثل ذخایر نفتی و معدنی موجود در هر قطعه زمین به چه کسی می‌رسد، اما همین کار باعث تقسیم بندی تصادفی گروههای قومی، قبیله‌ای و زبانی آفریقایی هم شد. در نتیجه، آفریقا در حال حاضر متنوع‌ترین کشورها در جهان را دارد.

یک نمونه از این کشورها نیجریه است. نیجریه بیش از 170 میلیون نفر جمعیت دارد که در درجه اول از هفت گروه قومی متفاوت تشکیل شده است. اما در حقیقت، بیش از 250 گروه قومی مختلف در این کشور وجود دارد که با بیش از 500 زبان مختلف صحبت می‌کنند.

جنگ‌های متعدد در آفریقا، مثل درگیری‌های که در مالی به وجود آمد، اغلب به دلیل تنش‌هایی است که بین این گروه‌های متعدد ایجاد می‌شود.

با این حال، تحقیقات زیادی که بر روی علت این درگیری‌ها انجام شده نشان می‌دهد که دلیل اصلی درگیری این نیست: دلایل واقعی “سطوح بالای فقر، نهادهای سیاسی شکست خورده و وابستگی اقتصادی به منابع طبیعی” است. در واقع اختلافات قومی در نتیجه این عوامل به وجود می‌آید و منجر به درگیری می‌شود.

مرزهای آمریکای لاتین

آمریکای لاتین هم قاره‌ای است که پیش از استعمار اروپا، محل زندگی بسیاری از جمعیت‌های بومی بود. طبیعت بی نظیر این قاره، مثل جنگل‌های بارانی آمازون و کوه‌های آند، یک مرز طبیعی بین قبایل مختلف را به وجود آورده و اروپاییان هم به عنوان مرزهای ملی آنها را پذیرفتند.

علاوه بر این، تنوع بسیار زیاد زمین‌ها و اکوسیستم‌های این قاره باعث شد تا قبایل مختلف استراتژی‌های متفاوتی برای زنده ماندن داشته باشند.

بعد از ورود اروپاییان، بسیاری از این بومیان در طول جنگ با اروپاییان کشته شدند و یا در اثر بیماری‌هایی که آنها با خودشان آورده بودند و مردمان بومی هیچ مصونیتی در برابر آنها نداشتند، جانشان را از دست دادند.

تعداد کمی از بومیان در کشوری که امروزه به عنوان کشور برزیل شناخته می‌شود، زنده مانده‌اند، و در حال حاضر سفید، سیاه و مولاتو (ترکیب سفید و سیاه) گروه‌های قومی غالب این کشور اند.

در بولیوی، پرو و اکوادور، که با جنگل‌های بارانی از برزیل جدا شده‌اند، بسیاری از گروه‌های بومی زنده مانده و امروز اکثریت جمعیت این کشورها را تشکیل می‌دهند. تنوع این گروه‌های بومی هنوز قابل دیدن است و گروه‌های مختلفی در هر کشور حضور دارند: کچوا، آیمارا و آمریندیان در بولیوی. آمریکندیان در پرو؛ و آمرندین و مونتوبیو در اکوادور.

 

 

مرزهای خاورمیانه

در ماه ژوئن سال 2014، دولت خودخوانده اسلامی (داعش) ویدئویی از یک عملیات به اسم “پایان سایکس پیکو” منتظر کرد، که در آن تعدادی از افراد مسلح با بولدرز در حال از بین بردن ناحیه مرزی بین عراق و سوریه بودند. در این ویدئو یکی از افراد مسلح می‌گوید: “این اولین مرزی نیست که ما می‌شکنیم، ما مرزهای دیگر را هم خواهیم شکست.”

با وجود وعده جسورانه داعش و سقوط حکومت در چندین کشور عربی، از جمله یمن و لیبی، مرزها همچنان سر جای خود باقی مانده‌اند! جالب است که دولت‌های خود خوانده نه تنها در خاورمیانه بلکه حتی در آفریقا و یا سایر نقاط دنیا هم تمایل عجیبی به شکستن مرزهای روی نقشه دارند؛ حتی اگر این کار به قیمت نسل کشی تمام شود.

علت دوام مرزها تا حدی ریشه در این واقعیت دارد که مرزهای با معاهده به رسمیت شناخته می‌شوند، و این یعنی قدرت‌هایی پشت توافق بر سر به رسمیت شناختن مرزها وجود دارد که به سادگی اجازه بر هم خوردن آنها را نمی‌دهند. دستکاری مرزهای بین‌المللی به شکل یک طرفه امکان پذیر نیست، بلکه به رضایت دولت‌های دور طرف مرز نیاز است، که آن هم به این سادگی‌ها نیست. موضوع منافع است و کدام دولت حاضر است که به سادگی از منافع خود دست بکشد!

مرزهای جغرافیایی و سیاسی

زمانی که صحبت از مرز می‌شود، تصویر مرزهای جغرافیایی بیشتر از هر نوع مرز دیگری در ذهن نقش می‌بندد. مرزهای جغرافیایی، در واقع موانعی هستند که به طور طبیعی بین دو منطقه وجود دارد، مثل رودخانه‌ها، رشته کوه‌ها، اقیانوس‌ها و بیابان‌ها و یا به شکل سیاسی بین کشورها یا ایالات در امتداد مرزهای جغرافیایی شکل می‌گیرد.

برای مثال، تنگه جبل الطارق مرزی است بین جنوب غربی اروپا و شمال غربی آفریقا. این آبراه باریک بین اقیانوس اطلس و دریای مدیترانه یک مرز مهم سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بین قاره‌ای است.

بیشتر مرزهای فعلی بین کشورها در واقع مرزهای سیاسی هستند.

اما مرزهای سیاسی خطوطی بین کشورها، ایالت‌ها، استان‌ها، شهرستان‌ها و شهرها هستند که انسان ها آنها را مشخص می‌کنند تا مناطقی را که توسط گروههای مختلف اداره می‌شوند از هم جدا کنند. گاهی اوقات، مرزهای سیاسی بر اساس مرزهای جغرافیایی تعیین می‌شوند، اما در اکثر موارد هم اینطور نیست.

بر خلاف مرزهای جغرافیایی، مرزهای سیاسی با گذشت زمان تحت تأثیر جنگ‌ها، معاهدات و مسائل تجاری و اقتصادی تغییر می‌کند. برای مثال نقشه اروپای فعلی بعد از جنگ جهانی دوم شکل گرفت؛ آلمان به دو قسمت شرقی و غربی تقسیم و سال‌ها بعد این مرز سیاسی برداشته شد.

مرز هر چه که باشد، طبیعی یا مصنوعی ما انسان ها را از هم جدا می کند. گاهی اجازه ورود به جایی را داریم و گاهی به ما اجازه ورود نمی دهند. اینکه در داخل کدام مرز و کشور به دنیا بیاییم دست ما نیست، اما انتخاب اینکه برای ادامه زندگی کجا باشیم به خود ما بستگی دارید. این روزها گزینه های زیادی برای مهاجرت، کار و تحصیل و سرمایه گذاری در کشورهای مختلف وجود دارد و با یک انتخاب درست به راحتی می شود مرزها را جابه جا کرد!

guest
0 Comments
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها