پناهندگی یونان، دروازه بهشت یا جهنم؟
در حال حاضر نهتنها در پارسی کانادا “خدمات پناهندگی” ارائه نمیدهیم، بلکه توصیه جدی ما، پرهیز از چنین روش پرریسک و پرمخاطرهای برای مهاجرت است. در عوض، دهها روش قانونی، تضمینی و اغلب ساده در دست داریم که به احتمال قوی، دستکم یکی از آنها شامل حال شما هم میشود. پس همین حالا، فرم ارزیابی مهاجرت را پر کنید تا با شما تماس بگیریم و با مشاوره موثر و دقیق راهنماییتان کنیم…
کثیفی کلمه تمیزی برای اینجاست. نکبت درست مثل تونلهایی که انگل گال زیر پوستم درست کرده و با خوشحالی در آنجا زندگی و تخمگذاری میکند، همه جا را گرفته و در و دیوار کمپ موریا بالا میرود.
واقعاً چه کسی باور میکند که در کمپ نظامی موریا که برای 3 هزار نفر ساخته شده، 13 هزار آدم کنار هم زندگی که نه زیست میکنند.
قرار بود با گرفتن پناهندگی یونان نفس راحتی بکشم. خوشحال باشم. روی ماسههای ساحل آگیوس دراز بکشم و همینطور که صورتم زیر سایبان است، نسیم خنکی که از طرف دریا میآید پوستم را نوازش کند و به رویاهایم فکر کنم.
اما الان به جای نسیم خنک، همه جا فقط بوی تعفن میآید. خارش تمام نشدنی دست هایم حتی نمیگذارد لحظهای به چیز دیگری فکر کنم، چه برسد به رویاهایم.
یک چادر نازک و پوسیده، یک پتوی کثیف که باعث شد گال بگیرم، هر روز گرسنگی کشیدن و یک پای شکسته را خیلی گران خریدم. هنوز باورم نمیشود که چرا همه دار و ندارم را دادم تا به جایش یک تکه از جهنم را به من بدهند.
اینجا زندگی فقط رنج بی پایان است. هر روز دعوا، دزدی، مریضی و مرگ. بر میگردم، حتماً بر میگردم. این آخرین پیامهای است که علی قبل از آتش سوزی کمپ فرستاده بود.
کمپ پناهندگان موریا آخر دنیاست!
یک سالی میشد که از راه قاچاق به امید گرفتن پناهندگی و بعد از کلی دردسر خودش را به یونان رسانده بود. اما همه پناهجویانی را که از راه قاچاق به یونان آمده بودند، به کمپ موریا در جزیره لسبوس فرستادند.
جایی که به عنوان بزرگترین کمپ پناه جویان در اروپا، بدترین کمپ پناهندگان روی زمین و از نظر دیده بان حقوق بشر، یک زندان در هوای آزاد معرفی شد.
بعد از آتش سوزی که در شهریور سال 99 در این کمپ اتفاق افتاد، هنوز اثری از علی نیست. هیچ کسی هم جواب درست حسابی نمیدهد. اصلاً معلوم نیست اسمش در لیست پناهندگان کمپ موریا ثبت شده باشد یا نه.
اینکه دقیقاً در این آتش سوزی چه کسی مقصر بود و چه بلایی سر پناهجویان آنجا آمده، هنوز کاملاً مشخص نیست. فقط چند فیلم که خود پناهجویان با موبایل¬شان گرفتهاند و چند گزارش ضد و نقیض در مورد این آتش سوزی وجود دارد.
دولت یونان میگوید آتش سوزی عمدی و زیر سر چند جوان افغان بوده که به شرایط قرنطینه شدن در کمپ به خاطر مبتلا شدن چند نفر به کرونا، اعتراض داشتند و میخواستند با این کار از دولت باج گیری کنند.
اما پناهجویان نظر دیگری دارند و دولت یونان را مقصر میدانند و می گویند از عمد این آتش سوزی را راه انداخته و آتش نشانها را هم با تأخیر برای خاموش کردن آتش فرستادند تا کمپ موریا در آتش بسوزد.
اصلاً چه فرقی میکند که اصل ماجرا چه بوده، معلوم نیست علی کجاست، زنده مانده یا نه. اگر زنده بود حتماً خبری از خودش میداد. شاید هم زنده باشد و این ماجرا بهانهای شده تا خودش را گم و گور کند.
هر روز گرسنگی کشیدن و تحقیر شدن، سرگردانی و بلاتکلیفی و فردای نامعلوم آخرش آدم را از پا در میآورد. اگر خودش را هم گم و گور کرده باشد کار عجیبی نکرده است.
درست است که آنقدرها صمیمی نبودیم، اما با شخصیتی که داشت کاملاً مشخص بود که دوست دارد با کمترین زحمت و هزینه، سریع به خواستهاش برسد.
با شرایطی که داشت اگر بیشتر وقت گذاشته بود، آیلتساش را میگرفت و بعد برای ویزای تحصیلی اقدام میکرد، یا پرس و جو میکرد تا ببینید راه درست مهاجرت به یونان چه راهی است.
سوریها و افغانها و تمام کسانی که به هر قیمتی میخواهند پناهندگی بگیرند، تنها چیزی که در این دنیا برایش باقی مانده جانشان است، آن را هم میگذارند کف دستش و فرار میکنند.
اما کسی که جانش در خطر نیست چرا باید این راه را انتخاب کند؟ واقعاً همه راهها را امتحان کرده و آخرش هیچ راهی جز پناهندگی برایش باقی نمانده است؟
درست 2 ماه تمام از آخرین پیامی که علی فرستاد میگذرد و هنوز هیچ خبری از او نیست که نیست.
در کمپ را بعد از آن آتش سوزی بستهاند و پناهجویان را در یک و نیم کیلومتر جاده ساحلی نزدیک به میتیلین، پایتخت لزبوس جا دادهاند.
بعد از آتش سوزی مردم مدتی در پیادهروها خوابیدند و شاخ و برگ درختان تنها چیزی بود که برای ساختن یک سر پناه میتوانستند از آن استفاده کنند. وضعیت زندگی آنها حتی از وقتی در کمپ موریا بودند هم بدتر شده است. چه بلایی قرار است سر هزاران آدم بی پناهی که در خیابان ریخته شدهاند بیاید؟
دولت یونان قول داده که با کمک اتحادیه اروپا یک اقامتگاه موقت برای پناهجویان درست میکند. آلمان هم قول داده که پناهجویان را بپذیرد. اما ظاهراً همه چیز فعلاً در حد همین قول دادن باقی مانده و در عمل خبر خوشحال کنندهای نیست.
در عکسهایی که از وسایل باقی مانده در این آتش سوزی، تکههای سیم کارت و کاور موبایل سوخته هم دیده میشود. ای کاش این سیم کارت علی باشد که سوخته و برای همین است که تا الان خبری از او نیست.
نکند دولت یونان از عمد دسترسی پناهجویان به اینترنت را قطع کرده تا کسی نتواند از وضعیتی که به وجود آمده فیلم بگیرد؟ یا میخواهد شرایط را آنقدر بد نگه دارد تا شاید اتحادیه اروپا فکری برای هزاران آوارهای بکند که نه راهش میدهد و نه رسماً اعلام میکند که شما را نمیپذیریم.
حتی صدای سازمانهای امدادرسانی هم درآمده است. پلیس و ارتش یونان هم مسیرهای کمپ موریا را بسته و اجازه دسترسی آنها را به پناهجویان نمیدهد. شاید برای همین هنوز خبری از علی نیست. شاید کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل کمکی به پیدا کردنش بکند.
امروز درست 3 ماه از آخرین پیامی که برایم فرستاد گذشته و هنوز هیچ خبری از علی نیست.
آیا سوالی دارید؟